ایستاده ام
بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود … !
مـــن ،همیــن جا،
کنار قـــول هـایت،
ایستاده امایســــــتــــاده ام …
بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود … ! مـــن ،همیــن جا، کنار قـــول هـایت، درســــت همراه دوســـت داشتـــنت میمانم
قرار وصلز باغ پیرهنت ، چون دریچه ها ، وا شد بهشت گمشده ، پشت دریچه ، پیدا شد
حسین منزوی دلم گرفته براتبه سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت دلــی کــــه کرده هـوای کرشمههای صدایت نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز کـــه آورد دلــــــم ای دوست! تاب وسوسههایت تو را ز جرگــــهی انبوه خاطرات قدیمی برون کشیدهام و دل نهادهام به صفایت تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست نمیکنــــم اگـــر ای دوست، سهل و زود ، رهایت گره بـــــه کار من افتاده است از غم غربت کجاست چابکی دستهای عقدهگشایت؟ به کبر شعر مَبینم کــه تکیه داده به افلاک به خاکساری دل بین که سر نهاده به پایت "دلم گرفته برایت" زبان سادهی عشق است سلیس و ساده بگویم: دلــــــم گرفته برایت ! وقتی تو نیستیوقتی تو نیستی ... شادی کلام نامفهومی ست ! که در میان حنجره ام دق میکند ! و مـــَـن چگونه بی تو نگیرد دلم ؟ اینجا که ساعت وآیینه و هوا ، به تو معتادند ...
بعضی روزابعضی روزا بعضی اتفاقای کوچیک انقد واست خاص و عزیز و بزرگ میشن که دوست داری تمام عمر تو همون لحظه ها زندگی کنی هیچ وقت فراموش نمیکنم مثل همه روزای خوب پیامهای عمومی ارسال شده
+ دعای تحویل سال 95 خدایا به دوستانم عمر جنتی ثروت رفسنجانی زرنگی زنجانی صدای شجریان اعتماد به نفس احمدی نژاد و بی خیالی روحانی را عطا بفرما!!! و لبانشان را همچون دکتر ظریف خندان گردان. آمین?? + می دانی؟ یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است! و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی : بگذار منتـظـر بمانند ! حسین + پای سفره افطار خدا می گوید "خب ،روزه دارها حالا وقتش شده بخواهید از من؟ درخواست کنید" یکی می گوید "آن خرما را بده" دیگری شیر و ان دیگری ظرف آش را... کسی اصلا حواسش به خدا نیست!! |